نسخه جدید حجاریان برای اصلاحات رونمایی شد؛
عبور از رئیسجمهور شهید و تسخیر رهبری!/ معنای اصلاح طلبی مدل ارسطو و افلاطون اصلاح شده چیست؟
۶بهمن پرس / مهدی جهان تیغی: دولت پنهان، دولت موازی، حذف روحانی از ریاست جمهوری، تشکیل دولت نظامی و… کلیدواژه های روزهای اخیر سعید حجاریان است که نشان داده وقتی سخن می گوید، رسانه ها و چهره های اصلاح طلب را برای پروژه جدیدی در حال به خط کردن است!
او چند روز قبل در تحلیلی عجیب و فضایی از سرنگونی دولت روحانی توسط جریان راست و حتی از سرکارآوردن دولت نظامی سخن گفت. همزمان با او نیز برخی اصلاح طلبان بحث دولت پنهان و موازی را در رسانه های زنجیره ای مطرح کردند. کنار هم قرار دادند این اظهارات نشان می دهد که جریان تندرو اصلاحات عملا وارد یک پروژه بزرگ عملیات روانی در آستانه مرگ برجام و مذاکرات دولت با اروپایی ها شده است.
اما گرچه این پروژه در جای خود در شرایط فعلی بسیار مهم است و نشان می دهد که جریان تندرو اصلاحات از شمشیر کشیدن علیه نهاد رهبری در بزنگاه ها همچنان ابایی ندارد؛ ولی یادداشت مبسوط اخیر سعید حجاریان با عنوان ” چهارراه اصلاحطلبی” از اهمیت ویژه تر و راهبردی تری برخوردار است.
حجاریان در یادداشت اخیر خود درباره نسخه جریان اصلاحات برای بدست گرفت ارکان قدرت و همچنین آخرین نسبت اصلاحات با قدرت پرده برداری کرده است. در اینباره نکات ذیل قابل تامل است:
الف: حجاریان تحقق اهداف جریان اصلاحات را از کانال مطالبه فوری تغییرات ساختاری – همانند آنچه احمدی نژاد در روزهای اخیر خود به زبان آورد- و همچنین طرح مباحثی همچون رفرانداوم – مساله ای که روحانی مطرح کرد- نمی داند. البته حجاریان در ادمه خود را مخالف رفراندوم و یا تغییرات ساختاری جمهوری اسلامی نشان نمی دهد بلکه دلایلی را برای نادرستی این روش ها در شرایط فعلی بیان می کند. شاه بیت دلیل وی در این گزاره خلاصه می شود که نوشته است: ” امکان پیشبردن پروژههای مختلف میسر است؛ یعنی حتی میشود شورای نگهبان، به نقطهای هدایت شود که بر صلاحیت ناممکنترین گزینهها مهر تأیید بزند”
وی درباره رفراندوم – طرح روحانی- نیز معتقد است که ابتدا باید کسب قدرت کرد و سپس دنبال سیاست ورزی و چانه زنی رفت. در حالیکه حسن روحانی در شرایط فعلی نفر دوم اجرایی کشور در ساختار قدرت محسوب می شود، به نظر می رسد که منظور حجاریان از کسب قدرت چیزی دیگری است. البته بعدها او توضیح می دهد که منظور کسب قدرت اجتماعی است. – قدرتی که پشتوانه ایستادن در مقابل حاکمیت و تحمیل خواسته های همچون رفراندوم باشد- او در ادامه وضعیت فعلی طرح کنندگان رفراندوم در جمهوری اسلامی را گدایی قدرت می نامد.
همچنانکه تصریح می کند: ” «اصلاحطلبی» اکنون دنبال «عدل مظفر» نیست، بلکه نومشروطهخواه و «جامعهمحور» است؛ یعنی قدرت را گدایی نمیکند، بلکه به دست میآورد. آبروی اصلاحطلبی از این نظر به خطر افتاده است که عدهای، حتی با نیت خیر، دستشان را دراز کردهاند؛ بیآنکه جیبشان پر باشد! البته میتوان اصلاحطلبی پرفشاری داشت و با بعضی قدرتهای اجتماعی همسو شد، مشروط بر آنکه درونزا باشند؛ ولی باز هم باید دید منافع و مضرات این همدستی چیست و به چه اندازه خواهد بود.” البته با این بیان پرواضح است که حجاریان کدام اصلاح طلبان را نفع کرده است. همان های که جریان تندرو اصلاحات در تمام سال های گذشته از آنان به عنوان اصلاح طلب بدلی و یا حکومتی یاد کرده است.
ب: اما نکته اساسی یادداشت اخیر حجاریان در قسمت تشریح “نسبت اصلاح طلبان با قدرت” در نوشته او هست که در آن از نسخه اصلاحات برای کسب قدرت در جمهوری اسلامی رونمایی کرده است. وی در اینباره چهار مدل ارسوطی، افلاطونی، رواقیون.. را مطرح می کند و در نهایتا نسخه ارسوطی و افلاطونی پیشرفته را می دهد!
در نسخه ارسطویی او معتقد است: “اصلاحطلبی در این مدل رئیسجمهور (کارگزار حکومتی) میشود. این مدل میگوید که اصلاحطلبی فقط در تئوریپردازی خلاصه نمیشود و باید به طریقی تئوریهایش را به فاز اجرا وارد کند. مدل ارسطویی در واقع، شکل توسعهیافته مدل سقراطی است؛ چراکه نقدها در آن هدفمند و همراه با تجویز است و مانند نسبت ارسطو-اسکندر نصایح از سوی حاکم پذیرفته میشود. نمونه این مدل امیرکبیر بود؛ میرزاتقیخان تا دم آخر خود را بهعنوان قطب مقابل شاه تعریف نکرد و بهعنوان معلم ناصرالدینشاه به او وفادار ماند و آخرالامر رگش به فرمان شاه زده شد. یعنی درواقع امیرکبیر تاآنجاکه توان داشت پروژه اصلاحات را پیش برد ولی از مقطعی تحمل نشد.”
وی درباره نسخه افلاطونی نیز معتقد است: “مدل افلاطونی. افلاطون معتقد بود وضعیت مطلوب تحت حکومت حاکم مطلقالعنان پدید میآید. او در مباحث خود حکومت دموکراتیک، الیگارشیک، استبدادی را نامطلوب و طبقاتی میخواند و اعتقاد داشت سخنان این حکومتها درباره عدالت، منفعت همگانی و… لاف گزاف است؛ زیرا حاکمان این حکومتها فقط به اطرافیان خود بذل توجه دارند. به همین سبب او مدل فیلسوفشاه را تعریف کرد و گفت حکمران باید صفات و ویژگیهای ذاتی داشته باشد؛ والا حکومت به منزل مقصود، که همانا «مدینه فاضله» باشد، نخواهد رسید. اصلاحطلبی افلاطونی از این ایده گرتهبرداری کرده است و میخواهد از طریق «اصلاحات»، قدرت را به دست بگیرد. اصلاحطلبان افلاطونی در ساختار کنونی، میخواهند فقیه شوند، سپس به خبرگان ورود کنند و سلسله مراتب ارتقا را طی کنند.”
اما حجاریان نسخه سقراطی را مطلوب نمی داند زیرا معتقد است: “اصلاحطلبان سقراطی به کسب قدرت نگاهی ندارند؛ فردگرا و تکرو هستند” و می نویسد: ” مدل سقراطی را نمیتوان در قالب سازمان ریخت؛ چراکه فردی و مربوط به حوزه روشنگری است. رواقیون نیز چنانکه ذکر شد، بهدنبال اصلاح مردم هستند و نگاهشان اساسا معطوف به اصلاح قدرت نیست. مدل ارسطویی نیز حتی اگر نیت خیر داشته باشد، چون درون قدرت تعریف میشود، باید قید پایگاه اجتماعیاش را بزند. مدل افلاطونی به دنبال تغییر بنیادی ساختار نیست بلکه میخواهد جای جبار و فیلسوفشاه را عوض کند؛”
وی در ادامه نیز تصریح می کند: “مدل مطلوب برای اصلاحطلبی چیست؟ شاید بتوان از ترکیب مدل «افلاطونی-ارسطویی» بهعنوان مدل اصلاحطلبی مطلوب سخن گفت. مشروط به آنکه:
۱) ابعاد متافیزیکال آن دو رویکرد را در مدل دخیل نکنیم ۲) اصلاحطلبی را در روندهای جاری مضمحل نکنیم.
اصلاحطلبی در این مدل، باید بهمرور و با سازماندهی و داشتن تحلیل مشخص از شرایط مشخص، بهعنوان قطب قوی تعریف و شناخته شود؛ چراکه توضیح دادم در بازار سیاست، پول تقلبی و بدون پشتوانه فاقد ارزش است. به قول حافظ: «قلندران حقیقت به نیم جو نخرند / قبای اطلس آنکس که از هنر عاریست» در این مسیر و پس از طیکردن مراحلی باید از ارسطوی اصلاحشده به افلاطون اصلاحشده، چنانکه ذکر آن رفت، تغییر وضعیت داد. الگوی «فشار از پایین، چانهزنی در بالا» ریشه در چنین موضوعی داشته است.”
*اما معنای ارسطو و افلاطون اصلاح شده چیست؟
بر اساس توضیحاتی که خود حجاریان درباره مدل اصلاح طلبی ارسطویی و افلاطونی داده است می توان پروژه عبور از رئیس جمهور شهید و تسخیر رهبری را به خوبی رونمایی کرد. بر این اساس می توان مطالب وی را به صورت ذیل ساده سازی کرد:
۱: در مدل ارسطویی گام اول تسخیر ریاست جمهوری است. آنهم ریاست جمهوری که صرفا تئوری پردازی نکند و حتی در این راه سرنوشتی همچون امیر کبیر را نیز بپذیرد! البته معلوم نیست که پروژه رئیس جمهور شهید از حسن روحانی قرار است اتفاق بیافتد – چون او از طرف اصلاح طلبان معتقد است که صرفا تئوری پردازی می کند نه عمل- و یا رئیس جمهوی اصلاح طلبی که قرار است در آینده به قدرت برسد. البته اصلاح طلبان خاتمی را نیز در زمان ریاست جمهوری متهم به محافظه کاری می کردند و برای همین عبور از وی را نیز در آنزمان کلید زدند.
۲: در مورد مدل افلاطونی نیز حجاریان صراحت دارد و می گوید: ” اصلاحطلبان افلاطونی در ساختار کنونی، میخواهند فقیه شوند، سپس به خبرگان ورود کنند و سلسله مراتب ارتقا را طی کنند” به معنایی دیگر مدل افراطونی تسخیر جایگاه رهبری از مجرای کانال خبرگان رهبری را مدنظر دارد.
۳: اما منظور از مدل پیشرفته ارسطویی و افلاطونی مدنظر حجاریان چیست؟ به خصوص که حجاریان در پایان یادداشت خود تصریح می کند که اصلاح طلبان پس از طی کردن مراحلی باید از ارسطوی اصلاحشده به افلاطون اصلاحشده برسند. در اینباره نیز ساده سازی مطلب کار چندان پیچیده ای نیست. حجاریان صراحت دارد که ابتدا باید در جایگاه و دایره ریاست جمهوری – ارسطو اصلاح شده- ابتدا اصلاحات صورت بگیرد و سپس در دایره جایگاه رهبری – افلاطون اصلاح شده- اصلاحات صورت بپذیرد.
اینکه ابعاد رئیس جمهور و رهبری اصلاح شده چگونه خواهد بود نیز کاملا مشخص است. اصلاح طلبان و به خصوص تئورسین های آنها در بیست سال اخیر بارها درباره نوع ریاست جمهوری و رهبری مطلوب سخن گفته اند. در نمودار اظهارات اصلاح طلبان تتدرو از افزایش قدرت و مادام العمری ریاست جمهوری تا انتخاباتی و مدت دار شدن رهبری در جمهوری اسلامی دیده می شود.
۴: حجاریان پس از سالها ابنبار برای طی کردن نسخه جدید اصلاحات از استراتژی «فشار از پایین، چانهزنی در بالا» سخن گفته است. اینکه اصلاح طلبان تندرو چگونه می خواهند چگونه جامعه را با خود همراه کنند- زیرا بحث تولید فشار از پایین در سطح جامعه نسخه عملیاتی خود را بزودی آغاز خواهد کرد- پاسخ سختی ندارد، ولی همزمانی بروز دوباره حجاریان با نظریات ساختارشکن با دور جدید مطالبات آمریکا در موضوعات موشکی و منطقه ای و مذاکرات با طرف های اروپایی بیشتر اهمیت دارد.
اینکه حجاریان در این مقطع حساس برای انقلاب و جمهوری اسلامی به دنبال نسخه اصلاح ریاست جمهوری و تسخیر و تغییرات در جایگاه رهبری است نشان می دهد که برخی اصلاح طلبان عطش براندازی خود را نه تنها از دست نمی دهند بلکه فقط گاهی مجبور به عقب نشینی مقطعی به امید چنگ اندازی مجدد در فرصت مناسب هستند. همچنانکه خود تصریح می کند: “روح و ایده اصلاح طلبی هرگز نمی میرد نه در زمان شاه و جمهوری اسلامی و نه در سایر اداوار!”
برچسب ها :اصلاح طلبی ، تسخیر رهبری
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0