ابوالفضل بازرگان پیرامون احیای روابط ایران و عربستان بیان کرد؛
افزایش قدرت جمهوری اسلامی مهمترین عامل شکلگیری توافق/ عربستان رقیب ما بوده، هست و خواهد بود/ در «گذار در نظم بینالمللی» دوست و دشمن ثابتی وجود ندارد
روابط دیپلماتیک تهران-ریاض پس از هفت سال از سر گرفته شد. روز جمعه ۱۹ اسفندماه طی بیانیهای مشترک، خبر از حصول توافق بین دو کشور برای از سرگیری روابط داده شد. این توافق که به واسطه میانجیگری چین بین دو کشور حاصل شد، از جنبههای متعددی حائز اهمیت است. مسئلهای که اثرات آن تنها محدود به روابط تهران و ریاض نیست و تاثیرات گستردهای در منطقه و همچنین معادلات قدرت در جهان خواهد داشت.
به گزارش ۶بهمن پرس؛ اهمیت بازسازی روابط ایران و عربستان از آنجایی است که بر خلاف منافع و سیاستهای آمریکا در منطقه است؛ در واقع نفع آمریکا در درگیر کردن کشورهای منطقه با یکدیگر، بهخصوص ایرانهراسی، برای توجیه حضور نامشروع خود است. از طرفی دیگر کنار گذاشته شدن آمریکا در تنظیم روابط کشورهای منطقه امری حائز اهمیت است.
همچنین رژیمصهیونیستی نیزاز برهمخوردن روابط ایران و همسایگانش نفع ویژهای میبرد؛ به خصوص که سیاست عادیسازی روابط با کشورهای منطقه توسط این رژیم پیگیری میشد.
رجا پیرامون توافق ایران و عربستان سعودی برای از سرگیری روابط دوجانبه در گفتگویی با ابوالفضل بازرگان استاد دانشگاه و کارشناس ارشد روابط بین الملل به تحلیل این موضوع پرداخته است. متن کامل این گفتگو به شرح زیر است:
چه عواملی باعث شد که عربستان تا چند هفته قبل رویای براندازی داشت و از منابع مالی و رسانهای اغتشاشات بود، یکباره با ایران توافق امضا کرد؟
در تحولات و اتفاقات جدید در روابط بین الملل مانند روابطی که اعراب با ترکیه و حتی رژیم صهیونیستی دارند، روابط هند با روسیه و سایر کشورها که با یکدیگر برقرار کردند، دیگر نمیتوان گفت که چرا دو کشوری که با هم در ستیز بودند به یک توافق مثبت برسند. در مبحث «گذار در نظم بین المللی» دیگر دوست و دشمن ثابتی وجود ندارد و روابط بر طبق نظم شبکهای شکل میگیرد. روابط بر اساس همکاری در عین رقابت و رقابت در عین همکاری است. با این پیش فرض و مقدمه، با این توافق کماکان عربستان سعودی، رقیب ماست و خواهد بود. یعنی این توافق بدین معنا نیست که ایران با عربستان روابط دوستانهی عمیقی آغاز کرده است. عربستان سعودی روابط خود را با ایالات متحده و در پشت پرده با اسرائیل ادامه خواهد داد.
ما با این توافق در حقیقت رقابت را کنترل کردیم. یعنی از دایره یک روابط خصمانه وارد یک روابط کنترل شده شدیم. عربستان در دو سه سال اخیر موضعش نسبت به جمهوری اسلامی متعادلتر شده است. موضع بن سلمان این بود که من جنگ یمن را دو سه هفتهای تمام میکنم و جنگ را به تهران میکشانم. اما حال موضع ریاض تبدیل به این شد که ما خواهان تنشزدایی با تهران هستیم. عربستان علنا بارها گفت که ما عضو ناتوی عبری-عربی علیه تهران نمیشویم. ما دست دوستی به سمت ایران دراز میکنیم. چرا؟ چون عربستان پنج سال است که در جنگ یمن گیر کرده است. ریاض بشدت به حضور آمریکا در منطقه امیدوار بود که ایالات متحده نیز یک شبه افغانستان را ترک کرد. آمریکا چهل سال در این منطقه بود که حداقل بیست سالش را تحریمها و فشار حداکثری علیه جمهوری اسلامی اعمال کرده بود. با این وجود ایران نه تنها بقا پیدا کرد بلکه افزایش قدرت موشکی، منطقهای و هستهای داد و امروزه پهپادهای ایرانی در سطح جهان حرفی برای گفتن دارند. حوثیها زمانی دست خالی میجنگیدند و الان با پهپاد آرامکو را میزنند. خب اینها مسائلی است که عربستان به عنوان یک دولت، این موضوعات را به عنوان یک هزینه و فایده برای خود نگاه میکند.
محمد بن سلمان زمانیکه روی کار آمد نگاه توسعه محورانه داشت که اصلاحات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی انجام داد. او دوست دارد منطقه را نیز به سمت توسعه ببرد. با چیدن این پازلها بر طبق هزینه-فایده برای خود، در منطق حاکمیتیاش علیرغم تمام خصومتهایی که با جمهوری اسلامی دارد مانند ناآرامیهای شش ماهه اخیر در کشور، شبکه سعودی ایران اینترنشنال کاری نبود که نکرده باشد. اما در عین حال وقتی میبیند که دیگر کاری نمیتواند انجام دهد ترجیح میدهد از هزینههای امنیتی خودش بکاهد. چون وقتی میخواهد توسعه پیدا کند و سرمایه خارجی و توریست جذب کند چرا باید خود را درگیر این اختلافات کند. بنابراین خروج آمریکا از منطقه و افزایش قدرت جمهوری اسلامی ایران نقش بسیار مهمی در این توافق دارد.
از دلایل دیگر میتوان به روی کارآمدن دولت جدیدی در ایران اشاره کرد که در گفتمان خود حداقلش بیان میکند که ما میخواهیم با همسایگانمان رابطه داشته باشیم.
نقش چین در این توافق چگونه بوده است؟
گفتگوهای ایران و عربستان در پنج دوره قبل که در بغداد انجام شد، نتیجهی خاصی در بر نداشت و اختلافات امنیتی بین دو کشور حل نمیشد. اما مهمترین چیزی که باعث به نتیجه رسیدن این گفتگوها شد نقش چین بود. یعنی پکن به عنوان یک ابر قدرت جدید در منطقه غرب آسیا ظهور کرد و کاری را که ایالات متحده در گذشته انجام میداد را حال او انجام داد. البته نباید فراموش کرد که چین در راستای منافع خودش فعالیت میکند.
چین میخواهد هم با ایران و هم با عربستان کار کند و از آنها انرژی دریافت کند. امنیت و صلح ترانزیت خلیج فارس برای چین مهم است و خصومت بین ایران و عربستان برایش مفید نیست. چین با نقش برادر بزرگتر نقش سازنده ای در برقراری این توافق داشته است. همچنین احتمال اینکه عربستان سعودی و ایران در بریکس پلاس عضو شوند نیز بسیار بالاست. حتی حضور عربستان در شانگهای را هم ممکن است در آینده شاهد باشیم. یعنی عربستان سعودی که متحد استراتژیک آمریکا بوده الان مایل به شرق شده و این یک دهن کجی بزرگی به ایالات متحده است. این اتفاق باعث سوپرایز عجیبی در تمام رسانههای سیاسی جهان شده است.
ما در سال گذشته دیدم که بایدن در سفر به ریاض از بن سلمان خواست تا تولیدات نفت خود را افزایش دهد. بن سلمان قبول نکرد و همگام با روسیه تولیدات خود را کاهش داد. حال نیز با چین قرارداد بست تا نفت خود را به یوآن چین بفروشد نه به دلار. متاسفانه عربستان خیلی آگاهانهتر و هوشمنداتهتر از تهران متوجه گذار از نظم بین المللی شد و به سمت چین رفت. نه تنها عربستان بلکه امارات و بحرین نیز همین کار را کردند.
رقابت که تمام نشد. اما یک آتش بس و کاهش هزینههای امنیتی به نفع همه است. انصارالله نیز هفت سال است در حال هزینه دادن است. برای او نیز آتش بس به نفعش است. این موضوع بدین معنی نیست که انصارالله از فردا با آلسعود روابط دوستانه برقرار کند ولی یک تنشزدایی و نظم میانه که یک نظم شبکهای است را اجرا خواهد کرد. یعنی همکاری در عین رقابت و رقابت در عین همکاری. برای مثال آیا بن سلمان، اردوغان را دوست خود میداند؟ خیر. اما هفته گذشته عربستان پنج میلیارد دلار برای بازسازی ترکیه بعد از زلزله به اردوغان هدیه داد. دولتها با هم همکاری میکنند، رقابت میکنند، امتیاز میدهند و امتیاز میگیرند.
بنابراین برخلاف موضع بعضیها در داخل، ما باید حتما از این توافق استقبال کنیم. ما تا می توانیم با توجه به وضعیت کنونی و تحریمها باید از تنشزدایی با همسایگانمان استفاده کنیم.
بعد از این توافق، موضوع عادی سازی رژیم صهیونیستی با عربستان به چه سمتی خواهد رفت؟
ممکن است این عادیسازی شکل بگیرد. اما توطئه اتحاد اعراب با رژیم صهیونیستی علیه جمهوری اسلامی ایران از بین رفت. عربستان میتواند همزمان با ایران و اسرائیل کار کند. اما اگر این تنشزدایی را انجام نمیدادیم همکاری اعراب با اسرائیل تبدیل میشد به اتحاد استراتژیک علیه ایران. برای مثال آذربایجان با اسرائیل در حال همکاری های گسترده است. اگر ما به یک تنشزدایی با باکو و آنکارا نرسیم آنگاه یک اتحاد استراتژیک علیه ما شکل میگیرد.
بله عربستان در پشت پرده با اسرائیل همکاری میکند. اما با این توافق نشان داد که عربستان حاضر نیست بخاطر روابطش با ایران دچار مشکل بشود. مسئله صلح ابراهیم و ناتوی عربی-عبری علیه تهران با از سرگیری روابط بین تهران-ریاض از بین رفت.
برچسب ها :توافق ایران عربستان چین ، سیاست خارجه
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0