زمستان سردی که دو داغ بر دل ولایت نهاد/ دوشهادت از دوبزرگمرد؛ شهید میدان طعنه و تهمت و شهید میدان خون و آتش
۶بهمن پرس: محمدحسن روزیطلب فعال رسانهای جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی و مدیرعامل مؤسسه ایران در یادداشتی نوشت:
میانه دی ماه سرد ۱۳۹۹، بنا بر تقدیر الهی با دو واقعه مصادف است؛ نخست رحلت ذوالشهادتین امام که از سوی حضرت روحالله به وی اعطا شده بود. همو که مجاهدت های دینی، علمی، فرهنگی و انقلابیاش زبانزد همگان بود؛ مرد میدان های سخت مبارزه با جهل و انحراف و التقاط؛ آیت الله مصباح یزدی. درود و رحمت خداوند و فرشتگان مقربش براو؛
واقعه دوم نیز همزمانی این داغ با اولین سالگرد شهادت سردار اسلام بود؛ مرد میدان های سخت جهاد با آمریکا، اسرائیل و تکفیریهای دست نشانده؛ علمدار جبهه مقاومت در جهان انسان و اسلام؛ شهید مظلوم مقتدر؛ حاج قاسم سلیمانی.
ما به رازآلودگی معانی نهفته در جان جهان باور داشته و این تلاقی را دارای حکمت و رمز و رازی می دانیم که برخی از آن با اندیشه و تامل و تعقل دست یافتنی است و بخشی از آن متعلق به اصحاب شهود و وجود خواهد بود.
ذوالشهادتین امام از چنین منظری، گرهخوردگی مداد علما و دماءالشهدا با هم بود؛ دو شهادت از دو بزرگمرد؛ یکی شهید میدان طعنه و تخریب و تهمت، و دیگری شهید میدان خون و خشم و آتش. وحدت این دو شهید و دو شهادت اما در ولایت بود؛ چنانکه شهید میدان مقاومت و جهاد گاه بوسه بر پیشانی شهید میدان علم و دین، و شهید میدان علم و دین، گاه بوسه بر پیشانی شهید میدان جهاد و مقاومت از این قدر سرچشمه مشترک پرده برداشتند و بوسه حقیقی را نثار خال وحدت ولایت کردند؛ مصباح امت لب به نصیحت و دعا گشود و به زبان آورد که: «خدا سایه آقا را از سر همه ما کم نکند. به خصوص از سر شما. شما را قدردان نعمت آقا قرار دهد. هر چه ما قدر ایشان را بدانیم خدا سایه ایشان را بر سر ما زیاد میکند»، و شهید مقاومت نیز آنچه را او گفت به چشم و جان گرفت؛ آنقدر که خدا و رسولش و مومنان شهادت دهند که او قدردان نعمت ولایت بود.
و امان از داغ دل ولایت که به حکم«چه جورها که کشیدند بلبلان از دی» در این دو زمستان داغ دو علمدار، داغ دو سردار، داغ دو مرد میدان، داغ دو عزیز، و سختتر و تلختر از همه، داغ دو برادر دید. او هر دو مرد را برادر خود خوانده و در سوگشان نشسته بود: یکی را «برادر بسیار عزیز» و دیگری را «برادر قدیمی و عزیز». ذوالشهادتین حقیقی خود او بود که در همه شئون زندگی به سیدالشهداء، اباعبدالله الحسین (ع) اقتدا کرده بود. خدا ما را قدردان نعمت او قرار دهد و سایه اش را از سر ما کم نکند.
با این وصف، دربارهی ذوالشهادتین امام و عمار رهبری و ایضا سختیها و ناملایمتیهایی که براو رواداشتهشد، میتوان بسیار سخن گفت. دوست و دشمن منصف در عیان و نهان می دانند که شخصیت علامه مصباح یزدی در طول دهه های متمادی تا چه میزان مورد ظلم، حمله و بغض و غضب کسان و ناکسان قرار گرفت. این ظلمی بود که دشمنان او که در حقیقت دشمنان و مخالفان اندیشه اصیل انقلاب اسلامی بودند، هم به ایمان و اخلاقِ داشته و نداشته خودشان روا داشتند و هم به انقلاب اسلامی و سهمگینتر از همه به معرفت دینی و اندیشه اسلامی؛ بی خبر و بی اعتنا به این حقیقت که «ان الله یدافع عن الذین آمنوا».
این بود که با وجود غبارپاشی های هرروزهی روزنامههای زنجیرهای در دوران اصلاحات و به رغم حسادت بعضی از اهل قعود به روحیه مجاهدانه او و برخلاف تلاش بعضی دوستان که از قول ثابت او و پایمردیاش بر اصول دلِ خوشی نداشتند، و بعضی شاگردان که وی را نردبان رسیدن و قدرت و شهرت و ثروت نیافتند و برخی از دشمنان انقلاب و ولایت که به شرافت و قدرت و معنویت و اصالتش آگاهی داشتند، اما چون مصباح خود را سپر ولایت و انقلاب کرده بود در رمی او کم نگذاشتند اما با کرامت نفس کشید و با شرافت به جایگاه ابدی و ملکوتی اش سفر کرد.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0