زمزمه تغییر در قانون اساسی؛
رئیسی آخرین رئیس جمهور ایران ؟! / چه کسانی، سودای نخست وزیری دارند؟
۶بهمن پرس-سرویس سیاسی: این روزها در گوشه و کنار اخبار اگر بحثهای سیاست خارجی و اقتصاد داخلی را کنار بزنیم، خبر مهمترین نیز در صحنهی سیاسی جریان دارد که میتوان به اندازه دیگر رویدادهای فعلی کشور، برای آینده سیاسی تعیین کننده باشد و آن بحث اصلاح قانون اساسی است. اگرچه از سوی نهادهای رسمی سخنی در این باره و جزییات احتمالی آن منتشر نشده است اما گفته میشود طی دو سال اخیر هیئتی به عنوان هیئت قانون اساسی در حال تحقیق و بررسی قانون اساسی و پتانسیلها و مشکلات موجود برای تغییر آن است و با توجه به صحبتهایی که در این باره از سال ۹۰تاکنون شنیده میشود بعید نیست که حذف جایگاه ریاست جمهوری و گذار به سمت ساختار پارلمانی مدنظر طرفداران تغییر قانون اساسی باشد به شکلی که انتخابات مستقیم ریاست جمهوری حذف شود و مجلس گزینههای نخست وزیری را بررسی و انتخاب کند. اما نقدهایی که در اینباره شنیده میشود عمدتا گویای بازگشت کشور به ساختار دهه شصت بدون رئیس جمهور و تضعیف نهاد انتخابات است زیرا به هر صورت یک جز از انتخابات در کشور خواه ناخواه حذف میشود و نمایندگی مجلس اهمیت بسیار زیادی پیدا میکند.
محمدرضا باهنر، فعال سیاسی اصولگرا، در هفتههای اخیر نسبت به این موضوع اظهارنظرات مختلفی داشته است و در آخرین صحبت خود در این باره گفته است: «کشور ما در بحث قانونگذاری ایرادات ساختاری دارد. خاستگاه تمامی مجلسهای شکلگرفته تاکنون، منطقهای، قومی، صنفی، جنسیتی و حزبی است و فکر و ذکر اغلب نمایندگانی که به مجلس میروند، قومیت و صنف خودشان است. بعد از ۴۰ و اندی سال باید در برخی از ساختارها تجدیدنظر کنیم. کشور فرانسه از زمان انقلاب کبیر خود تاکنون ۵ جمهوری را تغییر داده و ساختار جمهوریت خود را تغییر داده، ما هم باید وارد دوره «جمهوری دوم» شویم. طبق قانون اساسی باید مقام معظم رهبری قانع شوند و به این جمعبندی برسند که نیازمند اصلاحات ساختار هستیم. »
این دست صحبتها گویای اخباری در این باره هستند که شاید کمتر شنیده میشوند و اگر بپذیریم که احتمال بازگشت نخست وزیری جدی شده باشد آنگاه جنگ قدرت دیگری نیز میان جناحهای سیاسی آغاز میشود زیرا همه خود را لایق جایگاه نخست وزیری میدانند و مشخص هم نیست متر و معیار انتخاب نخست وزیر چه خواهد بود.
در شرایط موجود به زعم نیروهای سیاسی راست و چپ چهرههای مختلفی بنظر میرسد که توانایی قرارگیری در این جایگاه را از نظر نهادهای قدرت داشته باشند.
نخست ابراهیم رئیسی که در صورت تغییر قانون احتمالا از صندلی ریاست جمهوری به صندلی نخست وزیری خواهد رفت، آخرین رئیس جمهور خواهد بود.
سید حسن خمینی: سوال اساسی درباره او در آنجاست که اصلاح طلبان به عنوان حامی اصلی او ممکن است دوباره سید حسن خمینی را برای حضور در صحنهی قدرت به جامعه معرفی کنند؟ او یک بار تجربه ناموفق تلاش برای انتخابات ریاست جمهوری را در کارنامه دارد اما هنوز بنظر میرسد بخشی از اصلاح طلبان مدعی توانایی او برای ادارهی کشور هستند
علی لاریجانی: سوابق اجرایی مانند حضور در مجلس، صدا و سیما، سپاه و شورای عالی امنیت ملی از لاریجانی یک مدیر آشنا با قواعد نظام ساخته است که برای ریاست جمهوری نیز تلاشهای خود را کرده و جنجال چند ماه اخیر او به واسطهی ردصلاحیت، نامه شورای نگهبان و سپس جوابیهاش به آن نهاد باعث شد لاریجانی به عنوان یک چهره مدعی مطرح شود که برنامههای مفصلی برای آینده دارد. با این وجود شاید او یکی از گزینههای نخست وزیری باشد.
حسن روحانی: ریاست دو دوره ریاست جمهوری، شورای عالی امنیت ملی و نهادهای مختلف دیگر، روحانی را حداقل از نظر تجربه و سواد مدیریتی به حد قابل قبولی رسانده است این روزها نیز اخباری مبنی بر فعالیتهای او در سایه سیاست شنیده میشود هر چند از نظر طیفبندی سیاسی روحانی بنظر نمیرسد حمایت اصلاح طلبان چپگرا و جامعه را دوباره پشت سر خود داشته باشد.
محمدرضا باهنر: سابقه مفصل حضور در مجلس از باهنر یک تحلیلگر جدی ساختارهای قدرت ساخته است او به شرایط موجود درون مجلس و دولت آگاه است اما چندان ارتباط موثری با جامعه ندارد. صحبتهای اخیر وی مبنی بر تغییر قانون اساسی نیز یک احتمال را درباره باهنر دامن میزند و آن احتمال حضور خود او در هیئت بررسی قانون اساسی و رفتن به سمت نخست وزیری است. شاید باهنر خیال نخست وزیری را به واقعیت جامعه ترجیح داده است.
کنعانیمقدم: سال ۱۴۰۰ آخرین انتخابات ریاستجمهوری بود
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0