هیچگاه نباید این اتفاق بیوفته همون محمودآباد و سرخ رود جدا شدن و تکامل یافتن کافیه..
بخش یا شهرستان لاریجان /نگاهی به نظرات ارائه شده در مورد تغییر وضعیت بخش لاریجان به شهرستان
۶بهمن پرس : موضوع تبدیل وضعیت بخش لاریجان به شهرستان از مباحثی بوده که به نوعی بین صاحب نظران اجتماعی و سیاسی بالاخص بعد از انقلاب به صورت گذری و مواردی جدی طرح و مورد تحلیل و حتی پیگیری قرار گرفته است که یا نتوانست وفاق جدی و جمعی قرار گیرد و یا اینکه مسئولین و دست اندرکاران بالادست اصراری براین تبدیل و تغییر نداشتند ولی مخالفین و موافقین به نوعی به دلایل خود اصرار داشتند.
با طرح مجدد این موضوع توسط امام جمعه لاریجان مدتی فعالان اجتماعی و رسانه ای و اربابان جراید به نحوی در موافقت و یا مخالفت و معایب و محاسن آن به کنکاش و تحلیل مشغول بوده اند ولی ادامه و پیگیری این بحث بزودی فراموش و به نحوی مطلوب نظر بالاخص مدیران شهری و استانی قرار نگرفت و اصراری به کرسی نشاندن این تعدیل نداشته و مجدداٌ پرونده آن بسته و در زونکن فراموشی بایگانی گردید.
نگارنده این مقوله که سالها دورانی از خدمات و اشتغال خود را در منطقه لاریجان گذارنده و طی حدود دهه ۶۰ و ۷۰ در این منطقه سکونت و حضور جدی در عرصه های مختلف فرهنگی و اجتماعی ، آموزشی و ….. داشته و نسبتاٌ ناآشنای این منطقه نبود، و با فراز و نشیبها و کمی و کاستی های منطقه غریب نمی باشد و میتواند با تجربه ای که با حضور خود در منطقه داشته دلایل افت و خیز و عدم توسعه جدی لاریجان را به نحوی در محضر مخاطبان خود عرضه نماید.
واژه محرومیت مفهومی جامع از مطالب و فرایندی است که باید در ابعاد مختلف مورد بحث و کنکاش قرار گیرد.
گاهی محرومیت به علت بی بهره بودن منطقه از سرمایه اولیه و نبود پتانسیل لازم و جدی به عنوان زیر ساخت به جهت توسعه و پیشرفت می باشد که ممکن است، منطقه ای بی بهره از آن باشد که نتواند به صورت جدی و بدون اتلاف زمان در مسیر توسعه قرار گیرد که لزوماٌ در رسیدن به چنین مطلوبی باید سرمایه و بودجه مضاعفی در آن انجام پذیرد و در این رهگذر مدیران و کارشناسان برنامه و طرح و بودجه، سرمایه گذاری در این گونه مناطق را به صرفه ندانسته و به نمودار بازدهی آن نگاهی تردید آمیز دارند.
ولی محرومیت در نگاهی دیگر نه به دلیل عدم موجود زیر ساخت و سرمایه و زیر بنایی است بلکه به علت عدم توجه و پیگیری مسئولین دست اندرکان پایین دست و بالادست می باشد یا نخواستند و یا نتوانستند در ارائه طرح و برنامه جدی موضوع را در دستور کار قرار دهند، که در نتیجه منجر به اتلاف سرمایه و حتی سبب نابودی منابع و سرمایه های طبیعی و یا انسانی منطقه شده و برنامه های سطحی در گذر زمان نمی تواند مرهمی در رفع محرومیت قرار گیرد.
منطقه لاریجان مشمول محرومیت از نوع بند دو می باشد که متاسفانه هیچگاه مدیران بالا دست نگاه ویژه زیرساختی در توسعه همه جانبه لاریجان نداشتند. شاید زرق و برق ها و چراغهای الوان مغازه های مشرف به جاده هراز توجیه چنین مطلبی بوده که لاریجان در این چشم انداز صوری و فریب دهنده نیازی به برنامه و سرمایه ندارد و شاید اینگونه نگاه های رهگذران جاده هراز لاریجان رابه نوعی مهجور نموده است.
محرومیت لاریجان از نوع بند دو براحتی قابل تحلیل و تبیین می باشد، جدا از سوابق فرهنگی و علمی لاریجان در طول تاریخ و بزرگ مردانی که امروز در صحنه علم و سیاست به نام لاریجان در عرصه علمی و سیاسی تاثیر¬گذار ایران عزیز می¬باشند شخصیتها و مردانی بمانند قله دماوند برافراشته همچون حسن¬زاده آملی، جوادی آملی و سیاسیونی چون علی لاریجانی و صادق لاریجانی.
لاریجان به طول جغرافیایی از آستانه امام زاده هاشم (ع) در گذر رودخانه و جاده هراز چیزی حدود ۸۰ کیلومتر طولی را به خود اختصاص داده است، و در حال حاضر شهرهای چون پلور، گزنگ، رینه رسماٌ توانستند برخوردار از امکانات و شاخص های شهری شوند با چنین نگاه و شاخص مناطق چون اسک، وانا ، بایجان و …. با نگاه مدیران و برنامه ریزان می تواند برخوردار از مزایای شهری گردند که این طرح توسط آشنایان و کارشناسان لاریجان مطرح و ارائه گردیده است. بنا به گفته کارشناسان مطلع، لاریجان برخوردار از بهترین و غنی ترین معادن و منابع کوهی رو زمینی می باشد که تا کنون و بعد از انقلاب متاسفانه بصورت جدی نتوانستند برنامه و سرمایه وزارتخانه ها و سازمان های متنوع را به خودجلب و اختصاص نماید.
آب های معدنی و طبی و شفا بخش لاریجان زبانی و مسافرین و توریستهای ایرانی و حتی خارجی میباشد که در مسیر جاده بین المللی هراز قرار گرفته و با فاصله کوتاه از تهران هنوز بصورت سنتی و قدیمی اداره می¬گردد که اگر همان نگاهی که مدیران شهری و استانی و کشوری به سرعین اردبیل داشتند و چنین برنامه و دیدگاهی نسبت به آبگرم لاریجان می بود امروز شاید قدمی جدی در توسعه و حفظ جمعیت لاریجان برداشته میشد.
مزارع پرورش ماهی رودخانه هراز زمانی مرکز توزیع و تولید ماهی کشوری بوده و آبرومندی آمل و مازندران را به یدک می¬کشید ، ولی امروز کمتر از انگشتان یک دست مشغول فعالیت و تولید نمی باشند.
محرومیت لاریجان در بند دو همین بس که بعضی از روستاهای لاریجان جمعیت افغانی آن از بومی بیشتر می¬باشد، و زمانی در منطقه امیری شاهد حدود چیزی نزدیک به ۱۰ واحد آموزشی (دو مورد شبانه روزی ) بوده، ولی امروز شاید این آثار به یک چهارم گذشته نمی رسد.
باغات لاریجان که زمانی پربارترین و غنی ترین میوه و محصولات آن تزیین سفره های پذیرایی ایرانیان بوده، امروز تبدیل به ساختمانها و ویلاهای خوش نشین گشته و یا صاحب آن باغ و زمین سرایدار آن ویلاها شده و یا به کارگری به شهرها رفته اند. آیا این محرومیت نیست؟
دوستداران لاریجان و رسانه ها و علاقمندان به لاریجان تا وقتی که نگاه به لاریجان، دیدگاهی طفیلی بوده و جدی نباشد، لاریجان سرمایه های عظیم و پربار خود محروم¬تر خواهد بود. تا موقعه ای که مسئولین لاریجان و مدیران آن را راهدار جاده هراز بپندارن جز تعدادی مغازه و خوش نشینی تابستان برای لاریجان چیزی نخواهد ماند. کارشناس و برنامه ریزان شهری و استانی که نمی داند کرف و تینه، لوط و کنارانجام کجاست و هیچ گونه آشنایی با جمعیت و طبیعت و منابع روزمینی و زیر زمینی آن ندارد. چگونه توقع داریم که برنامه و بودجه و اعتبارات اختصاص داده به جهت توسعه و عمران لاریجان قرار گیرد؟؟
امروزه نگاه به لاریجان باید به حکم فرزندی که بزرگ و بالغ و مستقل شده باشد که با برنامه و بودجه و اعتبار مستقل با حضور و وجود کارشناسان و آشنایان و مدیران لاریجان تامین و تعیین گردد.
تبدیل به شهرستان شدن لاریجان نه به نگاه جدا شدن از آمل بلکه به عنوان خانواده ای از آمل که به سن رشد و کمال رسیده و مستقل گردید تلقی می گردد.
پندار اینکه با شهرستان شدن، لاریجان از آمل جدا خواهد شد محال است، چرا که آمل نشینان ریشه در لاریجان دارند، و اگر آملی ماه¬ی و یا هفته ای به کوهستان خود نرود خشک و منجمد و بی روح خواهد بودکوهستان لاریجان حیاط و انرژی زندگی آملی هاست رها کردن لاریجان به حال خود بدون توجه به استعدادها و سرمایه نهفته در آن و نگاه به صرف خوش نشینی به آن قطار و پیشرفت توسعه را از لاریجان بشرحی که گفته شد خواهد گرفت.
منطقه لاریجان می تواند با برنامه ریزی و سرمایه گذاری صحیح و مناسب مرکز اشتغال جوانان آملی و حتی استانی گردد.
یک نگاه جدی فقط به عرصه گردشگری و توریستی آن و بهره بری علمی از زیبایی های طبیعی و بکر لاریجان (آن هم با فاصله کوتاه تهران و جاده هراز، عامل وصل به چندین استان شمالی و غربی و شرقی کشور می باشد) هم در ایجاد اشتغال و ثبات جمعیتی چهار فصل موثر می باشد.
توجه به عوامل این چنینی در ثبات و دوام مدیریت نهادها و سازمان های لاریجان موثر خواهد بود یعنی اینکه مدیری که در لاریجان سالها تجربه کسب نموده، ارتقای خود را به کوچ از لاریجان نخواهد دانست و منطقه محل خطا و آزمون مدیران نشده و ثبات مدیران مجرب و کار آزموده، خود از عوامل پیشرفت و توسعه می باشد.
با طرح مجدد این بحث و با ورود اهالی فن و آشنا در این موضوع در فضای رسانه ای ، شاهد انتخابی صحیح و سازنده در راستای توسعه لاریجان باشیم.
یادداشتی از علی اوسط ذاکری
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 1 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 1